امشب ای ماه ...

شباهنگام ؛ به آسمان نگاه کن ...

امشب ای ماه ...

شباهنگام ؛ به آسمان نگاه کن ...

امشب ای ماه ...

حرف هایی هست که باید زده بشه حرف هایی هم هست که باید شنیده بشه اما ... آرام ،‌همچون نجوا...

و اما اولین و مهمترین نجوا : هرگونه کپی برداری از مطالب "‌ نجوای ماه " بدون ذکر منبع و نویسنده هم ناراحتی و پیگیرد قانونی در این عالم را در پی دارد و هم در سرای باقی ...

نجوای چهاردهم :‌تولد زمین

دوشنبه, ۸ شهریور ۱۳۹۵، ۱۲:۳۹ ب.ظ

سلام

نمی دونم چند تا از اون گلدونای سفالی قدیمی که توش گل شمعدونی می کاشتن داری؟

گلدونایی که بدون رنگ بودن و ساده 

گلدونایی که با گلای شمعدونی و محبوب شب کنار باغچه ردیف می شن ...


الآن که داشتم گلای تو گلدونای سفالی مون رو آب می دادم ، همین که یه قطره آب چکید روش ، بوی خ ا ک ش بلند شد . اونقدر تشنه این آب بود که با بوی خ ا ک ش همه حیاطمون رو پر کرده بود ...

بوی خاک

بوی گِل

بوی خاطره

چرخش میز سفالگری

تغییر

...

جالبه ؛ منه آدمی زاد هم خمیر مایه م از خاک و گِله .

اما نمی دونم چرا همین که بارون می یاد به جای این که منم مثل گلدونامون بگم که تشنه ی آب و بارونم ؛

چتر می گیرم روی سرم

تا

مبادا

خیس

بشم ....


تو مسافری روان کن ،‌سفری به آسمان کن

تو بجنب پاره پاره ،‌که خدا دهد رهایی

به مقام خاک بودی ، سفری نهان نمودی
چو به آدمی رسیدی ،‌هله تا به این نپایی

( مولانا)


امضا :‌بانو

۹۵/۰۶/۰۸ موافقین ۰ مخالفین ۰
بانوی ماه

نظرات  (۱)

بسی لایک

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی