امشب ای ماه ...

شباهنگام ؛ به آسمان نگاه کن ...

امشب ای ماه ...

شباهنگام ؛ به آسمان نگاه کن ...

امشب ای ماه ...

حرف هایی هست که باید زده بشه حرف هایی هم هست که باید شنیده بشه اما ... آرام ،‌همچون نجوا...

و اما اولین و مهمترین نجوا : هرگونه کپی برداری از مطالب "‌ نجوای ماه " بدون ذکر منبع و نویسنده هم ناراحتی و پیگیرد قانونی در این عالم را در پی دارد و هم در سرای باقی ...

نجوای سوم : آش رشته نذری

شنبه, ۲۲ اسفند ۱۳۹۴، ۱۱:۲۷ ب.ظ

سلام .

نمی دونم قصه آش نذری عزای مادر از کجا شروع شد . حتی نمی دونم الآن دقیقا چند ساله که این نذری برپاست ، ولی می دونم که خیلی وقته دلم رشته به رشته این آش گره خورده .

با اینکه از بچگی پای دیگ نذری بزرگ شدم ولی نمی دونم چرا نسبت به این نذری حس غریبی دارم . حسی که سلول به سلول منو درگیر خودش می کنه .

می دونم که خود حضرت مادر ، گرمای آتیش این نذری رو تو دلم روشن کرده .

چند باری به خورشید خونه ( مامان جانم ) گفتم که دلم می خواد تو اون دیگ بزرگه واسه حضرت مادر آش بپزیم . اونوقت مامان با یه حس قوی و ذوقی که تو چشاشه ، رو می کنه بهمو می گه : می دونی اون دیگ چند کیلو سبزی می خواد ؟؟!! حداقل 20 کیلو . اما بعدش با یه آرامش و باوری که 20 کیلو سبزی که چیزی نیست ،‌ رو می کنه بهمو و دستاشو می یاره بالا و می گه : ان شاءالله خود حضرت مادر کمک کنه ،‌ُ سال دیگه تو اون دیگ آش درست می کنیم .

مامان چنان با باور و اعتقاد می گه که انگاری الآن داره 20 کیلو رو می پزه .


فردا صبح آتیش آش رشته نذری روشن می شه .الهی به حق حضرت مادر نور اجابت آرزوهاتون ، آرزوهامون به برکت آمین حضرت مادر  روشن بشه ...


امضا : بانو

۹۴/۱۲/۲۲ موافقین ۰ مخالفین ۰
بانوی ماه

نظرات  (۱)

سلام علیکم
مزار ایشون امام زاده علی اکبر چیذر هست
و یک سنگ یادبود در بهشت زهرا قطعه 44 دارند.

پاسخ:
سلام .
تشکر

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی