نجوای نهم : منتظرتم
سه شنبه, ۴ خرداد ۱۳۹۵، ۰۵:۴۵ ب.ظ
" سلام .
بیا که خیلی وقته منتظرتم . " *
سلام .
حتم دارم وقتی عباس این حرفو دم گوشت زده ، دلت برای شنیدن صداش و دیدن دوباره چشم هاش پر کشید .
صدیقه حکمت به جانان جانانش رسید ... همش یه صحبت از ایشون جلوی چشمای دلمه و هی بهم تلنگر می زنه . وقتی از خاطرات شهید بابایی صحبت می کردن و روزهای بدون او ، می گفتند که بعد از گذشت این همه سال نشده که حتی یک شب ، شباهنگام ، موقع خواب ،بالشتم خیس نشده باشه .
بالاخره خودت هم مثل عباس رفتی پیش خدا ... سلام . پرواز خوش گذشت
* این صحبت به گمان من ،شاید اولین حرف شهید عباس بابایی به همسرش باشد ؛ وقتی که از زمین پر کشید
امضا : بانو
۹۵/۰۳/۰۴